English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (8506 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
datum U اثر جذر و مد دریا محل زیردریایی در عمق اب
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
submarine havens U منطقه عبور در عملیات غیررزمی زیردریایی منطقه اموزشی زیردریایی درمنطقه غیررزمی منطقه محدوده تامینی اطراف زیردریایی
conventional submarine U زیردریایی معمولی زیردریایی غیرهستهای
subroc U موشک نصب شده روی زیردریایی موشک مخصوص زیردریایی
continental shelf U مقداری از خاک زیر اب دریا که از حاشیه ابهای ساحلی یک کشورشروع و به خطی که از ان اولین شیب تند قعر دریا اغاز میشود و ارتفاع ان باید بایداز سطح دریا 002 متر باشدختم میشود
neap tide U کشندکمینه اب دریا حداقل جذر ومد نهایی اب دریا
isovelocity U نقاط هم سرعت اب دریا خطوط متحدالسرعت اب دریا
antisubmarine screen U پرده پوشش ضد زیردریایی پوشش ضد زیردریایی
mean sea level U سطح متوسط ابهای دریا تراز میانگین ابهای دریا
antisubmarine U ضد زیردریایی
submarine boat U زیردریایی
torpedoing U موشک ضد زیردریایی
torpedoes U موشک ضد زیردریایی
albacore U زیردریایی الباکور
silent running U سکوت زیردریایی
torpedoed U موشک ضد زیردریایی
subsurface U زیردریایی زیرابی
submarine chaser U ناوچه ضد زیردریایی
sqid U خمپاره ضد زیردریایی
sill U پشته زیردریایی
sills U پشته زیردریایی
deep submergence U زیردریایی نجات
albacore U نوعی زیردریایی
torpedo U موشک ضد زیردریایی
tinfish U موشک ضد زیردریایی
aluminaut U زیردریایی الومینیومی
alvin U یک نوع زیردریایی
antisubmarine search U کاوش ضد زیردریایی
antisubmarine torpedo U اژدر ضد زیردریایی
killer submarine U زیردریایی شکاری
lifeguard submarine U زیردریایی نجات
asroc U راکت ضد زیردریایی
astro U اژدر زیردریایی
anti submarine U هواپیمای ضد زیردریایی
antisubmarine barrier U مانع ضد زیردریایی
nukes U زیردریایی اتمی
antisubmarine U مخرب زیردریایی
nuke U زیردریایی اتمی
nuked U زیردریایی اتمی
nuking U زیردریایی اتمی
antisubmarine action U عمل ضد زیردریایی
antisubmarine action U مکانیسم ضد زیردریایی
submariner U خدمه زیردریایی
submarine U با زیردریایی حمله کردن
hunting U شکار دشمن یا زیردریایی
submarines U با زیردریایی حمله کردن
rescue chamber U اطاقک نجات زیردریایی
silent running U حرکت زیردریایی با سکوت
air surface zone U منطقه عملیات ضد زیردریایی
command active sonobuoy system U وسیله اکتشاف زیردریایی
creeping attack U تک هماهنگ شده ضد زیردریایی
antisubmarine search U عملیات تجسس ضد زیردریایی
sonobuoy U بویه صوتی و ضد زیردریایی سونوبوی
terne U نوعی موشک ضد زیردریایی نروژی
datum time U ساعت تعیین محل زیردریایی
magnetic anomaly detection gear U دستگاه اکتشاف زیردریایی به طریقه مغناطیسی
deep submergence U زیردریایی نجات کشتیهای غرق شده
nuclear submarine U زیردریایی هستهای nuclear-poweredsubmarine : syn
seadata U اطلاعات مربوط به ردگیری زیردریایی دشمن
holding anchorage U لنگر موقت در روی دریا یابندرگاه توقف موقت در روی دریا
hoverting U ثابت ماندن در یک نقطه یا ارتفاع حفظ عمق زیردریایی
orion U نوعی هواپیمای چهارموتوره ملخ دار ضد زیردریایی باموتور توربوجت
sea bat U نوعی هلیکوپتر ضد زیردریایی که دارای سونار اکتشافی واژدر صوتی است
spitting U در رهگیری هوایی یعنی درحال رها کردن بویههای صوتی ضد زیردریایی هستم
hunter killer U نیروهای شکاری و انهدامی دریایی یکان مامور جستجو وانهدام زیردریایی دشمن
mean sea level U ارتفاع متوسط از سطح دریا ارتفاع متوسط اب دریا
submarine sanctuaries U مناطق مخصوص تمرینات غیررزمی زیردریایی مناطق تمرین اموزشی ضدزیردریایی
hedgehogs U مانع جوجه تیغی شکل نوعی جنگ افزارضد زیردریایی یا مانع ضدزیردریایی
hedgehog U مانع جوجه تیغی شکل نوعی جنگ افزارضد زیردریایی یا مانع ضدزیردریایی
evasive steering U اجتناب از زیردریایی دشمن حرکت اجتناب امیز ناو
balancing U حفظ عمق کشتی متعادل کردن عمق زیردریایی
haven submarine U منطقه امن زیردریایی منطقه تامین زیردریاییها
high water line U خط مد دریا
seabed U کف دریا
on the sea U دریا
bree U دریا
benthos U ته دریا
saltwater U اب دریا
sea froth U کف دریا
sea bed U کف دریا
sepiolite U کف دریا
floods U رو د دریا
d.j.'s locker U ته دریا
meerschaum U کف دریا
meerscham U کف دریا
holm U دریا
waterscape U اب دریا
acajou U دریا
cuttle bone U کف دریا
cuttlebone U کف دریا
asea U در دریا
asea U به دریا
lough U اب دریا
sea foam U کف دریا
overboard U در دریا
at sea U در دریا
flooded U رو د دریا
flood U رو د دریا
ocean foam U کف آب دریا
the wave U دریا
the deep U دریا
the blue U دریا
high tides U مد دریا
spume U کف آب دریا
channel U دریا
channeled U دریا
channeling U دریا
channelled U دریا
channels U دریا
ground U کف دریا
sea foam U کف آب دریا
high water U مد دریا
beach foam U کف آب دریا
sea U دریا
seas U دریا
high tide U مد دریا
merest U دریا
main U دریا
mere U دریا
sea anchor U لنگر دریا
sea girt U دریا بست
chlorinity U غلظت اب دریا
sea duty U خدمت دریا
upcountry U دور از دریا
by water U از راه دریا
sea purse U گرداب دریا
sailer U دریا نورد
seahorses U اسب دریا
two star U دریا دار
transmarine U فرا دریا
poseidon U خدای دریا
the waves of the sea U خیزابهای دریا
the waves of the sea U امواج دریا
pelagic U ساکن دریا
by sea U ازراه دریا
waterscape U منظره اب دریا
bottom bounce U انعکاس از کف دریا
sea cock U شیر دریا
sea coast U ساحل دریا
sea coast U کرانه دریا
sea born U زاده دریا
risk U دل به دریا زدن
adventure U دل به دریا زدن
sea board U کناره دریا
cog in the machine <idiom> U قطرهای از دریا
surface-to-air U دریا به هوا
sea bed U بستر دریا
seahorse U اسب دریا
seabirds U مرغ دریا
seabird U مرغ دریا
deep-sea U ژرف دریا
the sea was lulled U دریا ساکت شد
the lid of a kettle U دریا سر کتلی
shipman U دریا نورد
holding ground U گیرایی کف دریا
seapuss U گرداب دریا
seagoing U دریا نورد
seagoing U دریا پیما
sea water damage U خسارت اب دریا
seagoer U دریا نورد
seagirt U محاط دریا
seafolk U دریا نوردان
seacraft U دریا نوردی
mal de mer U ناخوشی دریا
maldemer U ناخوشی دریا
man overboard U ادم به دریا
marine transgression U پیشروی دریا
marooner U دریا زن غارتگر
seacoast U دریا کنار
seacoast U ساحل دریا
on shore winds U دریا باد
seaward U بسوی دریا
oversea U انطرف دریا
out bound U رهسپار دریا
thalassophobia U دریا هراسی
sea shore U کرانه دریا
dead in the water U متوقف در دریا
ocean bound U رهشپار دریا
datum level U سطح اب دریا
sea sickness U دریا گرفتگی
davy jones U جنی دریا
sea state U حالت دریا
sea state U وضعیت دریا
naval aviation U هوا دریا
shipper U دریا نورد
seaworthy U اماده دریا
heave of the sea U زورخیزاب دریا
seaway U دریا راه
seaborne U دریا برد
bay salt U نمک دریا
seascapes U دورنمای دریا
seaport U بندرساحلی دریا
seaport U دریا بندر
coast U کنار دریا
sailors U دریا نورد
sailor U دریا نورد
seaports U بندرساحلی دریا
high tides U حداکثر مد دریا
sea-going U باب دریا
shores U کنار دریا
shore U ساحل دریا
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com